کنسرت

«دوست دارم قبل از مرگم در ایران باشم» و «می‌خواهم به ایران برگردم»؛ این دو جمله پرتکرارترین حس خواننده‌های لس‌آنجلسی نسبت به وطن‌شان بوده که در دو دهه اخیر بارها در موقعیت‌های مختلف با بغض و دلتنگی به زبان آورده‌اند.

به گزارش ایران‌پژواک، روزنامه هم میهن نوشت: در یک‌سال اخیر هم اخباری از تمایل خواننده‌های پاپ همچون معین، مارتیک، شهرام شب‌پره، سیاوش شمس و... برای بازگشت به ایران شنیده شد.

مسئولان دولتی نیز در هر دوره، نسبت به این تمایلات واکنش‌های مثبتی نشان دادند، اما مسئله مجوز فعالیت‌های هنری این خواننده‌ها در کشور جدی‌تر و پیچیده‌تر از حرف و وعده است. به‌ویژه آنکه فعالان داخلی موسیقی در کشور، از مخاطبان و خواننده‌ها گرفته، تحت‌تاثیر تحولات سیاسی و اجتماعی سه‌سال اخیر نسبت به‌قبل با محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های شدید و بیشتری همچون لغو کنسرت، مسدودی صفحات مجازی و برخورد با مخاطبان مواجه شده‌اند.

دراین‌میان نمونه‌های جنجالی هم از حضور گسترده و چندهزار نفری در کنسرت یکی از خواننده‌های پاپ داخلی در لس‌آنجلس وجود دارد که از نظر فرم و محتوا بی‌شباهت به کنسرت‌های خواننده‌های ایرانی خارج از کشور نبود و این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند که چه فرقی از نظر محتوایی بین خواننده‌های پاپ به‌اصطلاح آن‌ور آبی و این‌ور آبی وجود دارد که سال‌هاست حس نوستالژیک و خاطره‌جمعی ایرانی‌ها بازیچه اخبار ضدونقیض بازگشت آن‌ها به کشور می‌شود؟

مسیر دشوار یک آرزو

بازگشت خواننده‌های جریان‌ساز پاپ و محبوب پیش از انقلاب به کشور که سال‌هاست صدای آن‌ها با خاطره جمعی و نوستالژیک ایرانی‌ها گره خورده، مسئله دیروز و امروز نیست. در دودهه اخیر، هرازگاهی اخباری از چراغ سبز مسئولان و تمایل خواننده‌ها برای فعالیت و بازگشت به ایران منتشر شده، اما تجربه‌ سال‌های قبل نشان‌داده که هنرمندان با بازگشت درگیر محدودیت‌ها و در مواردی بازداشت شدند یا ترجیح داده‌اند تا به‌صرف ابزار تمایل برای فعالیت در وطن اکتفا کنند.

تجربه ناموفق حبیب محبیان و امیرارژنگ کاظمی از بازگشت به وطن و فعالیت در ایران، یکی از این موارد است. حبیب محبیان پس از بازگشت به ایران امیدوار بود تا وارد بازار موسیقی داخلی شود، اما دو برچسب «لس‌آنجلسی» و «خواننده پیش از انقلاب»، همچنین سوءاستفاده اطرافیان و فضای پرحاشیه مانع فعالیت‌اش شد.

به گفته پسرش، افراد بسیاری با انگیزه‌های شخصی، مسیر قانونی کار او را تخریب کردند و وعده‌های دولتی نیز راهگشا نبود تا اینکه در سال ۱۳۹۵ درگذشت. سامان نیز با امید دریافت مجوز به ایران برگشت، حتی کنسرتی در قشم برگزار کرد، اما پس از 10سال انتظار و سه‌بار رد درخواست تجدیدنظر، ناامید شد و در سال ۱۴۰۰ کشور را ترک کرد. تلاش‌های هنرمندان خارج از کشور برای فعالیت در ایران در دولت‌های بعدی هم تکرار شد.

بیژن مرتضوی در دوران خاتمی به‌دنبال دریافت مجوز آثارش در ایران بود، حتی رفت‌وآمدهایی داشت و مذاکراتی هم با یک شرکت معروف نشر موسیقی انجام داد، اما درنهایت او هم نتوانست به خواسته‌اش برسد. این صحبت‌ها درباره فعالیت خواننده‌های لس‌آنجلسی در دولت رئیسی هم ادامه یافت و اسماعیلی، وزیر وقت ارشاد در تابستان سال گذشته از حضور معین در ایران استقبال کرد و در یک گفت‌وگوی تلویزیونی گفته است: «آقای معین هم یک ایرانی هستند، هرزمان که بخواهند، می‌توانند وارد ایران شوند و اجراهایشان هم باید تابع قوانین کشور باشد.»

در یک‌سال اخیر هم اخبار و گفت‌وگوهایی از تمایل بازگشت معین، مارتیک، شهرام شب‌پره، سیاوش شمس و اندی شنیده شد و مسئولان دولت چهاردهم از رئیس شورای اطلاع‌رسانی گرفته تا سخنگوی دولت نسبت به این موضوع واکنش مثبت نشان دادند. الیاس حضرتی دراین‌خصوص گفته است: «به‌عنوان رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت تأکید می‌کنم که بازگشت هنرمندان سرشناس و همه‌ی ایرانیانی که تمایل به بازگشت به ایران دارند، آزاد است. مگر کسانی‌که دست‌شان به خون آلوده است و پرونده‌های سنگینی دارند.»

فاطمه مهاجرانی هم مطرح کرده است که موضوع بازگشت ایرانیان خارج از کشور، یکی از موضوعاتی است که از ابتدای استقرار دولت در دستور کار قرار گرفته است. به گفته او، دولت بر این باور است که ایرانیان در هر کجای دنیا که باشند، ایرانی هستند و تا زمانی‌که اقدام عجیب‌وغریبی انجام نداده باشند، هیچ مشکلی برای بازگشت به وطن نخواهند داشت. بااین‌حال پس از این اظهارات هم بازگشت هنرمندان خارج از ایران در خبر و حرف محدود شد.

بزنگاه تغییر سیاست‌ها

علت اصلی تکرار چندباره تمایل خواننده‌های لس‌آنجلسی به ایران و عدم‌تحقق آن به ساختار مبهم، پیچیده و پشت‌پرده مجوز فعالیت‌های فرهنگی و هنری در کشور برمی‌گردد. این درحالی‌است که برخی معتقدند ورود و فعالیت این هنرمندان در کشور می‌تواند تحولات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را با افزایش رقابت سالم، تنوع تولیدات، کاهش قیمت‌ها و تقویت انسجام ملی به‌همراه بیاورد.

اما بازگشت این هنرمندان که هیچ سابقه سیاسی‌ای ندارند و فعالیت‌شان صرفاً هنری بوده، همچنان مبهم و غیرشفاف است. این درحالی‌است که کارشناسان بر این باورند که شفاف‌سازی دراین‌خصوص می‌تواند به اعتماد بیشتر هنرمندان و مخاطبان به سیاست‌گذاران منجر شود. به‌ویژه آنکه نمونه‌هایی از حضور گسترده مخاطبان خارج از کشور در کنسرت خواننده‌های پاپ محبوبی همچون بهنام بانی وجود دارد که فرم و محتوای آن بی‌شباهت به کنسرت‌های خواننده‌های لس‌آنجلسی نیست.

کارشناسان علت تفاوت برخورد با این دو دسته خواننده‌های ایرانی را، نه در سبک هنری یا نوع موسیقی آن‌ها، بلکه مسائل مربوط به سابقه فعالیت خارج از کشور، مسیر مجوزدهی پیچیده، نگرانی‌های سیاسی بالقوه و عدم‌اتصال به شبکه‌های داخلی می‌دانند. همه این عوامل باعث‌شده تا فعالیت داخلی خوانندگان داخلی شبیه لس‌آنجلسی‌ها بدون مانع باشد، اما همان نوع فعالیت برای خارج‌نشینان تقریباً غیرممکن شود. ازسوی‌دیگر، با تحولات سیاسی و اجتماعی در سه‌سال اخیر رفتار مخاطبان و خوانندگان برای مصرف موسیقی یا شرکت در کنسرت با تغییرات چشمگیری مواجه شده است.

هم‌زمان با افزایش فعالیت خواننده‌های زن یا مرد در بستر صفحات شبکه‌های اجتماعی که مجوز ندارند، مسدودشدن پیج‌های اینستاگرام آن‌ها هم بیشتر از قبل شده است. به‌عبارت‌دیگر، هم‌زمان با تحولات سیاسی در سال‌های اخیر، شیوه برگزاری کنسرت‌ها از سمت مردم با آزادی بیشتر برگزار می‌شود، اما همواره یک جدال بین موافقان برگزاری این‌چنینی کنسرت‌ها و گروه‌های تندرو که بعضاً موجب لغو کنسرت‌ها می‌شوند، وجود دارد.

با این اوصاف، گسترش تغییرات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که با وجود تشدید فشارها و محدودیت‌ها موتور تولیدات فرهنگی به‌خصوص در حوزه موسیقی خارج از ساختارهای تثبیت‌شده، خاموش‌نشدنی است و این موقعیت بهترین بزنگاه برای تغییر در سیاست‌گذاری‌هاست تا تجربه کنسرت خواننده‌های محبوب برای ایرانی‌ها به آرزو محدود نشود و بتوانند هم‌صدا با هم خاطرات تلخ و شیرین خود را فرابخوانند.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =

پربازدیدها

آخرین اخبار داخلی